رد شدن به محتوای اصلی

نگاهی گذرا به زندگی خالق داستان تام سایر

http://www.iranak.info/Download/DIRPublic/ketabak1/633608411648906250_124031_twin1.jpg


مارک تواین را می‌شناسیم. ما ایرانی‌ها بعضی اوقات اگر هم بنابر آمار نه چندان دقیق، کتاب‌خوان نباشیم، حداقل با کارتون یا همان پویانمایی با آثار بزرگان جهان آشنا هستیم. مارک تواین را می‌شناسیم، چون هکل بری‌فین را در کارتون‌های تلویزیونی ملاقات کرده‌ایم.

شاید کتاب آرزوهای بزرگ دیکنز و یا کتاب سُتُرگ بینوایان ویکتور هوگو را هرگز در دستان خود لمس نکرده باشیم، ولی انواع و اقسام کارتون‌های آنها، ما را مغرورانه در موضعی قرار می‌دهد که گویا حتی ویکتورهوگو و چارلز دیکنز و یا مارک تواین را می‌شناسیم!


مارک توآین یا لنگهورن کلمنس‌

ولی مارک تواین حقیقی نویسنده‌ای بود که فقط برای مجلات چیز می‌نوشت و از قضا ناخدا هم بود.

در واقع ساموئل لنگهورن کلمنس، نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می‌نوشت ادای دین کرد و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.


طنزنویسی به نام توآین‌



ساموئل لنگهورن کلمنس در 30 نوامبر 1835 در مرز میسوری در روستای فلوریدا به دنیا آمد.

نخستین طنز زندگی توآین یا همان کلمنس، این بود که پدرش ظاهراً مردی لاابالی بود و مادرش زنی مذهبی و متعصب!

لوکیشن آثار بزرگسالی او قریه هانیبال یعنی جایی بود که در آن زندگی کرد.‌

در 12 سالگی پدرش فوت کرد و ساموئل کوچک مجبور شد در چاپخانه‌های محلی پادویی کند و سپس در روزنامه‌‌ای که برادرش دایر کرده بود، ابتدا حروفچین و بعدها چاپچی شد.

اینجا بود که توآین نوجوان دست به قلم می‌برد و در برخی از صفحات روزنامه مطالب طنزآمیز می‌نوشت.


خبرنگار یا ملوانی نامحدود

او سپس به نیویورک رفت و مطالبش با امضاهای عجیب و غریب ادامه یافت و در 18 سالگی سفرهای خود را آغاز کرد. از 1857 تا 1864 سوار بر کشتی بخار بر روی رودخانه میسی‌سیپی،‌ از اینجا به آنجا سفر کرد.

در 1859 مجوز ناخدایی گرفت و البته در همین اثنا با امضاهای مختلف برای مجلات مقاله‌های طنز می‌نوشت. او در سال 1866 با آلتا کالیفرنیا برجسته‌ترین روزنامه غرب آمریکا، قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که به دور کره زمین می‌گردد و ضمن سفر گزارش می‌نویسد!>


جوینده طلا

این نویسنده زبردست مدتی در بین جویندگان طلا بود، ولی حاصل این جستجوی نافرجام البته سرانجام خوبی داشت، طلاهای مورد نظرش این روزها در کتاب‌هایش ته‌نشین شده است.
مارک توآین با کتابی به نام عجیب؛ وزغ جهنده معروف ناحیه کالاوراس یا‌‌ ‌‌"celebrated Jumping Frog of Calareras County" در نیویورک دچار شهرتی ناگهانی شد. او با این داستان سراسر طنز زبانزد خاص و عام شد.
سفرنامه‌ای از او با نام‌‌ ‌‌"The innocents abroad" یا در واقع سفر دریایی او بین ایتالیا و بیت‌المقدس را بیان می‌کند.‌
کلمنس در این اثر به توصیف موزه‌ها، ابنیه و میراث فرهنگی کرانه مدیترانه می‌نگرد. زبان طنز او این اثر را خواندنی‌تر می‌کند.‌


سرکوب استعداد نویسنده‌

کلمنس ما یا همان مارک توآین در 1870 ازدواجی افسانه‌ای انجام می‌دهد. همسر او دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک بود. هر چند به راحتی از این پس آثارش را نوشت و منتشر کرد، ولی درباره نفوذ این ازدواج بر شخص مارک توآین و آثارش گفتگوی بسیاری به وجود آمد. گفته می‌شود که از آن پس بر استعدادهای طبیعی مارک توآین سدی بسته شد، زیرا عقاید تعصب‌آمیز و محافظه‌کارانه همسرش او را از انتشار برخی از آثارش منع می‌کرد.

با وجود این مارک توآین در این زمان کتاب سخت‌گذرانی را منتشر کرد. این داستان حوادث سفر او به غرب دور است. او که برای بدست آوردن ثروت از هیچ تلاشی دریغ نداشت، خود را به کار استخراج طلا و نقره مشغول می‌کرد تا شغل مناسب‌تری که با استعداد طبیعی‌اش سازگار باشد به دست آورد. زمینه این زندگی‌نامه ماجراهای این سفرها است که با لحن طنز‌آمیزی به صورت یک قصه خیال‌انگیزی درآمده است.


تولد تام سایر

ماجراهای تام سایر با نام‌

‌‌‌‌"The Adren tures of Tham Sawyer" به دوران کودکی مارک‌توآین نقب می‌زند. قهرمانان داستان همگی از دوستان دوران تحصیل او هستند.
نویسنده در این داستان خصوصیت‌های اخلاقی و عقاید خرافی جوانان غرب آمریکا و روی هم رفته خصایص توده ملت را به‌طور گویا و زنده‌ای نمودار می‌کند.

تام سایر از مهمترین آثار مارک توآین به شمار می‌آید و دنباله ماجراهای آن در اثر دیگر توآین؛ <ماجراهای هکل بری فین یا‌‌ ‌‌"The Adren tures of Huckleberry Finn" در سال 1885 منتشر شد و بدون شک شاهکار ادبیات آمریکا شناخته می‌شود.
مارک توآین در اواخر عمر دچار مرگ یک دختر، دیوانگی دختر دیگر، بیماری و مرگ همسر شد و این تلخی‌ها بر نگاه او در آثارش تاثیر فراوانی گذاشت.

اوج این نگاه در اثر‌‌ ‌‌"whatis man" یا بشر چیست؟ منعکس شده است. حتی خود گفته است، برای شناختن مار توآین باید این کتاب را بخوانید.‌
ارنست همینگوی درباره هکل بری‌فین گفته است؛ همه ادبیات جدید آمریکا از یک کتاب مارک توآین سرچشمه گرفته و آن هکل بری فین است... و بهترین کتابی است که ما در دست داریم.


مارک توآین و هلن کلر

شخصی که نتواند خود را مهار کند، به احتمال زیاد قادر به مهار دیگران هم نخواهد بود. مارک توآین نویسنده دوست داشتنی و شوخ‌طبع آمریکایی در یکی از آثارش آورده است: جالب‌ترین شخصیت‌های قرن نوزدهم، به نظر من دو نفر بودند؛ ناپلئون بناپارت و هلن کلر.

و جالب است که بدانیم ، مارک توآین وقتی این جملات را عنوان کرد که هلن کلر فقط پانزده سال داشت و هنوز معروف نشده بود و به عبارت دیگر، مارک توآین با تیزهوشی فهمیده بودکه این خانم، سرانجام یکی از جالب‌ترین و اعجاب‌انگیزترین زنان قرن بیستم خواهد شد. ولی چون این زن در اواخر قرن 19 به دنیا آمده بود، توآین او را با لحن طنزآمیز از شخصیت‌های قرن نوزدهم به حساب آورده بود، شاید به این دلیل که او را همردیف ناپلئون قرار بدهد. در واقع با این کار خواست که در مقابل ناپلئون که مردی اهل جنگ و کشتار بود، زنی را قرار بدهد که به جز صلح و زیبایی، هدفی را دنبال نمی‌کرد.

هلن کلر نابینا بود. اما در طول زندگی خود بیشتر از صد برابر یک آدم معمولی در زمینه‌های مختلف کتاب خوانده بود، در اوایل قرن بیستم درگذشت .

جالب‌تر این است که 11 جلد کتاب نیز نوشته که معروف‌ترین آنها بیوگرافی خودش است.

او به خاطر اینکه کرولال بود، صحنه زندگی و مبارزه را ترک نکرد و زمانی که قرار شد از زندگی‌اش فیلمی ساخته شود، نقش خود را بازی کرد.

او ناشنوا بود، ولی بیش از خیلی از افراد سالم، موسیقی فاخر گوش کرد و در زندگی نامه‌اش می‌خوانیم که در تمام ایالات متحده آمریکا و سراسر قاره اروپا سخنرانی کرد.‌ هلن کلر و مارک تواین برای رسیدن به هدف همواره در تلاش بودند . ارد بزرگ می گوید : مردان و زنان کهن در راه رسیدن به هدف ، یک آن هم نمی ایستند .
مارک توآین نیز می‌گوید: بکوشید دوست داشتنی‌ها را به دست آورید و گرنه مجبورید آنچه را به دست آورده‌اید، دوست بدارید.


منبع :
http://www.memorabletime.org/literature-group/2008-06-02-19-28-34/2055-1388-10-04-19-39-19.html

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

kheradmand

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *خردمند* کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم "استاد فرزانه شیدا" آن شب که تو در کنار مایی روزست و آن روز که با تو می‌رود نوروزست دی رفت و به انتظار فردا منشین دریاب که حاصل حیات امروزست *از رباعیات سعدی * ● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ● ● فرگرد خردمند ● خردمندان,گنجینه های دانشی هستند که به علوم وفنون بسیاری تبحرداشته درکتب مختلفی که دردنیا یافت میشودنمونه های بسیاری آثار وافکار وتجربیات ایشان همراه باآنچه نشانگر نبوغ ودانش خردمندان,است چون کشفیات واختراعات به, راحتی درروزگارامروزدراختیارجهانیان قراردارند ودردانش وخردوعقل واندیشه ی ایشان درکمترین تابیشترین مکانها همواره,ارزش خویش راثابت نموده است وازجمله کسانی هستند که,الگوی انسانهای دیگرقرارمیگیرند,اگرخردمندی درطول عمرخویش اثری بجاماندنی نیزدردنیای اختراعات وکشفیات ودنیای علوم وفنون متعددبرجای نگذاشته باشد حضورووجودونمونه,اندیشه های اودرذهن آنان که,ایشان رامیشناسندبرجامانده است وبسیارنیز اتفاق میافت که شایدازسر فروتنی ایشان ازنوشتن آنچه درفکر واندیشه یانان م

Porsesh

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد *پرسش* کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم " استاد فرزانه شیدا" ●بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ● ● فرگرد پرسش ● پرسیدن عیب نیست , ندانستن عیب است ____ حرف آخر از :« قیصر امین پور »____ هزار خواهش و آیا هزار پرسش و اما هزار چون و هزاران چرای بی زیرا هزار بود و نبود هزار شاید و باید هزار باد و مباد هزار کار نکرده هزار کاش و اگر هزار بار نبرده هزار پوک و مگر هزار بار همیشه هزار بار هنوز ... مگر تو ای همه هرگز مگر تو ای همه هیچ مگر تو نقطه ی پایان بر این هزار خط ناتمام بگذاری مگر تو ای دم آخر در این میانه تو سنگ تمام بگذاری ____ از :« قیصر امین پور »____ زمانی که هرروزه هرروزه برعلم ودانش جهان,افزوده میگرددوآدمی می بایست برای یادگیری بسیاری از جدیدترین هاهمواره درتلاش باشدآنچه که مداوم به آن نیازداریم,این است که برای یادگیری کنجکاو باشیم,وبرای آموختن هم بایدمطالعه کردهم پرسیدمعمولا کسی که بسیارسوال,میکندچه کودک باشدچه فردی بزرگسال,ازاین پرسیدن وسال خویش هدف یادگیری راداردوآنکه مداوم درکنجکاوی بسر میب

Negahi Be Arman Nameh Orod Bozorg / Farzaneh Sheida 3

ادامه : یا باز بدون اینکه حتی خوانده باشد اول میگوید شما اول کتاب خودرا تمام کن آنوقت ,من همه را یکجا میخوانم ونظر میدهم واین شخص که حتی وقت نگذاشته است یک فرگرد را بخواند چه برسد یک جلد و ده جلد را حالا از راه رسیده و بیاید ونظری بااین شکل بدهد که من چگونه باید بنویسم ,کار کنم کی بخوابم ,کی بلند شوم تا نتیجه مثبتی از عملکرد خودداشته باشم و از کجا میداند نتیجه تا این زمان چه بوده است که نیاز به موقعیت ومکان بهتری داشته باشد ؟ بنظرمن تا جائی که دیده ام هرگز در هیچ کجای دنیا به هیچکسی اینگونه اظهار نظرهائی نمیکنند مگر اینکه خود دراینکار به شکلی نقشی داشته باشند یا درزمینه هائی به یاری همکاری هائی داشته ویا اشتراکی دراین کار داشته باشند وگرنه هیچ کجای عالم نخواهید دید که ناگهان کسی بیاید وبا گفتن ایجمله ی من که: امروز خیلی کار کرده ام وبسیارخسته شده ام ,بناگاه شروع کند باینکه جان من این که نشد, میدانی روش تو درست نیست بهتر است اینجوری باشی اونجوری نباشی ساعت کاریت را تغییر بده یا اصلا می شنوی ول کن و....ولی من نمیدانم دراین میان کی من اینرا به زبان آوردم که از کاری که میکنم ناراضی بود