رد شدن به محتوای اصلی

سیصد جمله - ارد بزرگ ، فردریش نیچه و جبران خلیل جبران

سیصد جمله

مجموعه ای از سخنان قصار و کوتاه
ارد بزرگ ، فردریش نیچه و جبران خلیل جبران

بخش نخست کتاب سیصد جمله از ارد بزرگ ، فریدریش نیچه و جبران خلیل جبران

بخش دوم کتاب سیصد جمله از ارد بزرگ ، فریدریش نیچه و جبران خلیل جبران

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Negahi Be Arman Nameh Orod Bozorg / Farzaneh Sheida 3

ادامه : یا باز بدون اینکه حتی خوانده باشد اول میگوید شما اول کتاب خودرا تمام کن آنوقت ,من همه را یکجا میخوانم ونظر میدهم واین شخص که حتی وقت نگذاشته است یک فرگرد را بخواند چه برسد یک جلد و ده جلد را حالا از راه رسیده و بیاید ونظری بااین شکل بدهد که من چگونه باید بنویسم ,کار کنم کی بخوابم ,کی بلند شوم تا نتیجه مثبتی از عملکرد خودداشته باشم و از کجا میداند نتیجه تا این زمان چه بوده است که نیاز به موقعیت ومکان بهتری داشته باشد ؟ بنظرمن تا جائی که دیده ام هرگز در هیچ کجای دنیا به هیچکسی اینگونه اظهار نظرهائی نمیکنند مگر اینکه خود دراینکار به شکلی نقشی داشته باشند یا درزمینه هائی به یاری همکاری هائی داشته ویا اشتراکی دراین کار داشته باشند وگرنه هیچ کجای عالم نخواهید دید که ناگهان کسی بیاید وبا گفتن ایجمله ی من که: امروز خیلی کار کرده ام وبسیارخسته شده ام ,بناگاه شروع کند باینکه جان من این که نشد, میدانی روش تو درست نیست بهتر است اینجوری باشی اونجوری نباشی ساعت کاریت را تغییر بده یا اصلا می شنوی ول کن و....ولی من نمیدانم دراین میان کی من اینرا به زبان آوردم که از کاری که میکنم ناراضی بود

Zendegi 2

چیزی که بسیارمهم است این است که,هرگزنباید بخاطر حفظ خانواده ی خودبطور کل,ازوالدین وخواهربرادراولیه خوددست کشیدواگرهمسری چه مردوچه,زن باخانواده ی آن دیگری هم,اختلافاتی دارد می بایست دخترراپسرآن خانواده,راازایشان نگیرد چراکه آنگاه زندگی بااین شخص که تمامی کشان خود راازدست داده است وبخاطر یکنفرازبهترین عزیزان خوددست کشیده است انقدرهاهمراه با نفاهم نخواهد بودکه,انتظار میرودانسان قادر نیست پدرومادروخانواده اولیه خودراکناربگذاردمگر درمواردی واقعا استنثائی که خانواده ی شخصی صدمه ای مستقیم به دختر وپسرخودبادخالتها ودلسوزیهای نامناسب واردکنندآنگاه است که بایدپذیرفت اگرزن وشوهربایکدیگرقادر به ساختن وزندگی کردن هستندامادیگران مانع ایشان بهتر است,انسان زندگی خویش رادرمقام اول قرار داده وبنگرددرکجااحساس خوشبختی وارامش میکندکه گاه انسان باهمسرخویش هم دوست است وهم عاشق وهم بهترین فرددرزندکی اوست.وشاید این دیگران,هستندکه تلخی رابه خانه ی اومیآورندلذاعزیزان عزیزند تا زمانی که بودن ایشان درزندگی ماجایگاه ومرزهای بودن خودرانیزحفظ کندواین تفکر قدیمی که انسان درهمه حال بایدتابع بزرگترباشدوهرچه گفت درهرسن

فلسفه چیست ؟ فیلسوف کیست ؟

فَلسَفه مطالعهٔ مسائل کلی و اساسی پیرامون موضوعاتی چون وجود، آگاهی، حقیقت، عدالت، زیبایی، اعتبار، ذهن و زبان است. وجه افتراق فلسفه با راه‌های دیگر پرداختن به این پرسش‌ها (راه‌هایی نظیر عرفان و اسطوره) رویکرد نقّادانه و معمولاً سامانمند فلسفه و تکیه‌اش بر استدلال‌های عقلانی‌است. فلسفه می‌کوشد برای همه پدیده‌ها به درک بهتر یا «پاسخ» قطعی یا پندارین دست یابد. فلسفه در دوران باستان کوشید خرافات و اعتقادات را با خردمندی،‌ منطق و مشاهده جایگزین کند. منطق یا «هنر اندیشیدن» به‌وسیله فیلسوفان به عنوان پایه اندیشه استفاده شد. ریشه‌های فلسفه غربی در دولت-شهرهای یونان به‌ویژه آتن شکل گرفت. واژهٔ فلسفه واژه فلسفه از واژهٔ یونانی Philosophia برگرفته شده است که به معنای خرد دوستی است و در زبان عربی و فارسی رایج‌ گشته است. این واژهٔ یونانی از دو بخش تشکیل شده است: -Philo به معنی دوستداری و sophia- به معنی دانایی . اولین کسی که این واژه را به کار برد، فیثاغورس بود. زمانی از او پرسیدند که: «آیا تو فرد دانایی هستی؟» وی پاسخ داد: «نه، اما دوستدار دانایی (Philosopher) هستم.» بنابراین فلسفه